کاتبین
لغتنامه دهخدا
کاتبین . [ ت ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ کاتب در حالت نصبی و جری . نویسندگان .
- کرام الکاتبین ؛ فرشتگان نویسنده ٔ کارهای خوب و بد :
تو پنداری که بدگو رفت و جان برد
حسابش با کرام الکاتبین است .
- کرام الکاتبین ؛ فرشتگان نویسنده ٔ کارهای خوب و بد :
تو پنداری که بدگو رفت و جان برد
حسابش با کرام الکاتبین است .
حافظ.