ترجمه مقاله

کاج

لغت‌نامه دهخدا

کاج . (اِخ ) نام قصبه ای در پشت کوه :
سروبالائی هوای کاج کرد
دین و دل از عاشقان تاراج کرد.

بقال قهوه رخی .


ترجمه مقاله