ترجمه مقاله

کارآمد

لغت‌نامه دهخدا

کارآمد. [ م َ ] (ن مف مرکب ) آنکه کارها را به نیکوئی انجام دهد. آنکه کار داند، گوئیم : مردی یا زنی کارآمد است :
بجز فرهاد کورا تیشه ٔ آخر بکار آمد
به این فرزانه ده یک مرد کارآمد نمی آید.

محسن تأثیر (از آنندراج ).


|| شی ٔ قابل استعمال .
ترجمه مقاله