ترجمه مقاله

کاروانکش

لغت‌نامه دهخدا

کاروانکش . [ کارْ / رِ ک ُ ] (اِخ ) (ستاره ٔ...) ستاره ٔ بحری . شعری . شباهنگ . (برهان قاطع). || زهره .
ترجمه مقاله