ترجمه مقاله

کاروزه

لغت‌نامه دهخدا

کاروزه . [ زَ ] (اِخ ) نام زن محبوب جوان اول که اعیان بلاد راندن او را خواستند به اتهام اینکه ترغیب کننده ٔ وی به کارهای عبث است و شاه هم چنان کرد. (الحلل السندسیه ج 2 ص 251).
ترجمه مقاله