ترجمه مقاله

کارپرورد

لغت‌نامه دهخدا

کارپرورد. [ پ َرْ وَ ] (ن مف مرکب ) آنکه بطور شایستگی و صرفه خرج کند. (ناظم الاطباء). کسی که کار خانه را نیکو انجام میدهد. (شعوری ). || کسی که فکر کند و کار انجام دهد. (ناظم الاطباء). پاک ضمیر و صحیح فکر. (شعوری ) :
میان عاقلان باشد سرآمد
هر آنکه در جهان بُد کارپرورد.

(از شعوری ).


ترجمه مقاله