ترجمه مقاله

کاشی کاری

لغت‌نامه دهخدا

کاشی کاری . (حامص مرکب ) نوعی از صنایع که در عمارت کنند. (آنندراج ). کاشی سازی . رجوع به کاشی سازی شود. (ناظم الاطباء). در ترجمه ٔ کتاب «صنایع ایران بعد از اسلام » آمده است : انصاف این است که گفته شود کاشی کاری بهترین و عالی ترین چیزی است که ایرانیان برای تزیین و آرایش ابنیه ابداع کرده اند و بحدی در ابنیه و ساختمانهای مذهبی و شخصی ایران بعد ازاسلام معمول و متداول شده که نمیتوان عمارت یا کاخ ایرانی را بدون اینکه آجرهای زیبای کاشی که با رنگ آمیزی عالی و اشکال ممتاز خود دیوارهای آن را زینت دهد و یک شکل ایرانی خاصی به آن بپوشاند و منظره ٔ غریب وزیبائی به آن بدهد، به تصور آورد زیباترین کاشی هائی که در دوره ٔ اسلامی در ایران تهیه شده و از حیث صنعت قابل توجه است آجرهای کوچکی است که با لعاب آبی رنگی پوشیده شده و در مسجد جامع شهر قزوین بکار گذارده شده و راجع به اوایل قرن ششم هجری (دوازدهم میلادی ) است و چنانکه از کاشیهای مقبره ٔ مؤمنه خاتون که در شهر نخجوان است و راجع به سال 582 هَ . ق . (1182 م .) میباشد بر می آید این صنعت خیلی زود و با سرعت ترقی کرد و در آخر قرن ششم رونق بسزائی یافته است . در کاشی کاریهای ایرانی برای پوشاندن دیوارهای عمارات اشکال زیبای زیادی بکار برده اندکه از آن جمله است اشکال ستاره ای ساده که بیش از یک یا دو رنگ نداشته اند و یا کاشیهای صلیبی شکل که غالباً سنگهای آبی فیروزه ای باز و یا لاجوردی پررنگ بود و غیر از این اشکال یک اشکال ستاره ای و صلیبی که به اشکال انسانی و حیوانی و نباتی بسیار مزین بوده و میناکاری بر رونق و درخشندگی و زیبائی آنها می افزوده است نیز در کاشیهای خود بکار برده اند. ولی چنین مینماید که بکار بردن آجرهای کاشی لعاب صدف دار و مینائی را ایرانیان از قرن پنجم هجری (یازدهم میلادی ) ساخته اند و در اوایل امر استعمال این نوعی کاشی منحصر به ابنیه ٔ بزرگ و مهم بوده ولی در اواخر قرن ششم هجری (دوازدهم میلادی ) ساختن این نوع کاشی ترقی زیادی کرده و از شهر کاشان بسایر شهرهای ایران و قسمت های شرق نزدیک فرستاده میشده و این صنعت همچنان تا نیمه ٔ قرن هشتم هجری (چهاردهم میلادی ) دارای این رونق بوده و در تمام این مدت بزرگترین مراکز آن شهر کاشان بوده است البته در سایر شهرهای ایران مخصوصاً در ری و سلطان آبادنیز تهیه میشده است ولی کاشیهای این دو شهر از کاشیهای ساخت کاشان پست تر بوده است اما معرق کاری در قرن ششم هجری (دوازدهم میلادی ) یعنی در دوره ٔ سلجوقی به سمت کمال رفته و متداول گردیده است و هنرمندان و صنعتگران قرن هشتم (چهاردهم میلادی ) از صنعتگران دوره ٔ سلجوقی بمراتب بهتر و ماهرتر بوده و برتری محسوسی بر آنها داشته اند در این قرن موفق شدند اجزائی را که اشکال معرق از آنها تشکیل مییابد کوچکتر کنند و لطیف ترین و زیباترین اشکال بنائی و هندسی را در یک مجموعه از رنگهای زیبا و براق که جز در فنون و صنایع شرقی و خصوصاً ایرانی دیده نمیشود، نمایش دهند خصوصاً ارزانی معرق بیشتر موجب شیوع آن شده زیرا هزینه ساختن معرقهای لعاب صدفی دار بمراتب کمتر از هزینه آجرهای کاشی مینائی بوده و علت این امر واضح است زیرا در کاشی لازم بود پس از کشیدن زنگ و نقش یکبار دیگر آن را در کوره گذارند و این عمل گذشته از هزینه ٔ اضافی که داشت چندان مورد اطمینان نبوده چه ممکن بود کاشی ها از کوره سالم بیرون نیاید ولی به هر حال این صنعت در دو قرن نهم و دهم هجری (پانزدهم و شانزدهم میلادی ) بمنتهای ترقی و کمال خود رسیده و عصر طلائی خود را تشکیل داده و در این دوره مراکز مهم معرق سازی شهرهای اصفهان و یزد و کاشان و هرات و سمرقند و تبریز بوده اند. در همین اوقات خزف سازان اصفهان طریقه ٔ دیگری ابتکار کردند که آنها را از سختی ساختن معرق لعاب صدف دار مستغنی نمود و در وقت و هزینه ای که برای معرق کاری لازم بودآنها را بی نیاز ساخت ، این طریقه ٔ جدید موسوم به «هفت رنگی » است و این صنعتگران بوسیله ٔ آن موفق شده اند هفت رنگ یا بیشتر را در یک آجر که ساحتش یک پای مربع بود جمع آورده بکار برند و از این راه توانسته اند رنگهای زیادی را در مساحت کمی استعمال نمایند در این طریقه دیگر مانند معرق اشکال منحصر به اشکال هندسی نبود و توانسته اند بعضی مناظر مختلف و اشکال انسانی رادر روی این آجرها بکشند. قدیمترین نمونه هایی که از این آجرهای هفت رنگ به دست آمده از مدرسه ٔ شاهرخ تیموری است که در شهر خود گرد ساخته و تاریخش اوایل قرن نهم هجری (قرن پانزدهم میلادی ) را نشان میدهد اما عصرطلائی این صنعت را میتوان در دوره ٔ شاه عباس صفوی دانست و امروز در موزه ٔ ویکتوریا والبرت لندن و موزه ٔ متروپولیتان در نیویورک بعضی الواح از صنعت هفت رنگ موجود است که مدعیند از کاخ چهل ستون به دست آمده است ولی بهترین و عالیترین آجرهای هفت رنگ را باید در کلیساهای شهر جلفای اصفهان دید. (ترجمه ٔ صنایع ایران بعد از اسلام صص 57 - 59).
ترجمه مقاله