کاغد
لغتنامه دهخدا
کاغد. [ غ َ ] (اِ) قرطاس و کاغذ. (ناظم الاطباء). ورق ساخته از خمیره ٔ پنبه و غیر آن که برای نوشتن بر آن استعمال میشود. (فرهنگ نظام ) :
آن زاغ نگر که بر هوا می کاغد
یک نیمه اش از مداد و نیمی کاغد
رجوع به کاغذ شود.
آن زاغ نگر که بر هوا می کاغد
یک نیمه اش از مداد و نیمی کاغد
مسعود سعد.
رجوع به کاغذ شود.