کاغذگیر
لغتنامه دهخدا
کاغذگیر. [ غ َ ] (اِ مرکب ) چیزی که در زمستان بجهت منع نفوذ باد در دریچه و پنجره ٔ خانه گذارند. کاغذی که بر شبکه و پنجره ٔ تا بدانها بچسبانند تا گردو غبار و آفتاب در آن نرسد. (آنندراج ) :
یار پنهان ز نظر گشت چو شد دیده سفید
مانع پرتو خورشید بودکاغذگیر.
|| و چیزی باشد که خاتم بندان از عاج سازند و هنگام نوشتن نامه و مانند آن کاغذ در آن استوار کنند تا از آسیب باد بر هم نخورد و این در هندوستان متعارف است . (آنندراج ). || گیره ٔ کاغذ که از چوب یا فلز سازند.
یار پنهان ز نظر گشت چو شد دیده سفید
مانع پرتو خورشید بودکاغذگیر.
ملاطاهر غنی (از آنندراج ).
|| و چیزی باشد که خاتم بندان از عاج سازند و هنگام نوشتن نامه و مانند آن کاغذ در آن استوار کنند تا از آسیب باد بر هم نخورد و این در هندوستان متعارف است . (آنندراج ). || گیره ٔ کاغذ که از چوب یا فلز سازند.