کاغذ دوائی
لغتنامه دهخدا
کاغذدوائی . [ غ َ ذِ دَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کاغذ کبودی است که عطاران در ولایت دوا در آن پیچند و در کاغذ سفید شگون نمیدانند. (آنندراج ) :
گر نسخه های شعرم از کاغذ کبود است
خالی ز حکمتی نیست چون کاغذ دوایی .
|| نسخه ٔ حکیمان . (آنندراج ). نسخه ٔ پزشک .
گر نسخه های شعرم از کاغذ کبود است
خالی ز حکمتی نیست چون کاغذ دوایی .
مخلص کاشی (از آنندراج ).
|| نسخه ٔ حکیمان . (آنندراج ). نسخه ٔ پزشک .