ترجمه مقاله

کاغذ چسبانده

لغت‌نامه دهخدا

کاغذ چسبانده . [ غ َ ذِ چ َ دَ / دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) دو کاغذبهم پیوسته که آن را در هندوستان وصلی گویند و بدین معنی تنها چسبانده نیز آید. (آنندراج ) :
بود کم بهرمشق تیره روزیها که من دارم
اگر چون کاغذ چسبانده روز و شب بهم چسپد.

محمد اسحاق شوکت (از آنندراج ).


ترجمه مقاله