ترجمه مقاله

کامروایی

لغت‌نامه دهخدا

کامروایی . [ رَ ] (حامص مرکب ) تمتع. کامیابی و برخورداری و رسیدن به آرزو. (ناظم الاطباء). پیروزی و غلبه و خوشبختی :
شادیش باد وکامروایی و مهتری
پایندگی سعادت و پیوستگی ظفر.

فرخی .


بی خدمت و بی جهد به نزد ملک شرق
کس را نبود مرتبت و کامروایی .

منوچهری .


نی ، گوشه و کنجی و کتابی بر عاقل
بهترز بسی گنج و بسی کامروایی .

انوری .


ترجمه مقاله