ترجمه مقاله

کامفیروز

لغت‌نامه دهخدا

کامفیروز. (اِخ ) جایی است در فارس . (از معجم البلدان ). جایی است به فارس در بالای مرودشت . (سرزمینهای خلافت شرقی ) ناحیتی است بر کنار رودکر و بیشه ای عظیم است . همه درختان بلوط و زعرور و بید و معدن شیران است . چنانکه هیچ جای مانند آن شیران نباشد به شرزه و چیرگی و هوای آن سردسیر است به اعتدال و آب از رود است . آبی خوشگوار و حومه ٔ آن تیرمایجان است و بیشتر دیههای آن خراب است . (فارسنامه ٔ ابن بلخی نیکلسون ص 124 و 125). و رجوع به نزهةالقلوب ص 126 شود. نام ولایتی است از فارس . (برهان ) (آنندراج ). بطول 54 و عرض 30 کیلومتر از شمال محدود به چهاردانگه و از مشرق برامجرد، از جنوب به بیضا و از مغرب به ممسنی ، جمعیت آن 6000 تن و مرکز آن پالنگری و دارای 33 قریه است . (حاشیه ٔ برهان از ص 227 جغرافیایی سیاسی کیهان ). نام شهری بوده به فارس از ابنیه ٔ فیروز جد انوشیروان چون سالها باران نمی آمد و او بدعای باران رفته در آن سرزمین باران ببارید و کام او برآمد آنجاشهری ساخته و کام فیروز نام نهاد. در آب ریزان نوشته شد و کام فیروز ناحیتی است بر کنار بیشه ٔ عظیم که درختان بلوط و بید و زعرور بسیار دارد و آن بیشه معدن شیران شرزه است و هوای آن سردسیر نزدیک به اعتدال است و آب آن خوشگوار و از رود است . و نهر کام فیروز ازبیضا و مرودشت و کربال گذشته به بحیره ٔ بختگان که در میان نیریز و خَبر است میریزد و بند امیر عضدالدوله در این رود است . (از آنندراج ). وسعت و حدود 9 فرسنگ است . طول آن 54 کیلومتر و عرض آن 30 کیلومتر. از شمال به بلوک چهاردانگه ، از مشرق به بلوک رامجرد، از جنوب به بلوک بیضا، از مغرب به ناحیه ٔ ممسنی محدود میشود. هوای آن معتدل محصولاتش غلات و برنج است . جمعیت آن 6000 تن است ، مرکزش پلنگری مشتمل بر 33 قریه است .(جغرافیای غرب ایران ص 110). نام یکی از دهستانهای هشتگانه ٔ بخش اردکان شهرستان شیراز. حدود و مشخصات آن بقرار زیر است : از شمال شهرستان آباده و گردنه ٔ غلام کشته ، از خاور و شمال خاوری دهستان ایرج ، از باختر به دهستانهای حومه ٔ اردکان و کمهر و کاکان ، از جنوب به دهستانهای رامجرد و بیضا و حومه . این دهستان در شمال خاوری بخش واقع و هوای آن معتدل است و از رودخانه های کروشول و بستانک و چشمه سارهای متعدد مشروب میشود. موقعیت : دامنه و جلگه است . محصولاتش غلات ، حبوبات ، برنج ، لبنیات . اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. از صنایع دستی قالی و گلیم بافی است . از 46 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و دارای 9000 تن سکنه میباشد. آبادیهای مهم آن عبارتند از: خانی من بکیان ، مهجن آباد، تل سرخ ، پالانگری نو، بی مور، شول پلنگی ، شول بزرگ ، شور دلخان ، ساران سیدمحمد. راه فرعی پل خان بخانی من از وسط این دهستان کشیده شده و به اغلب قراء آن با اتومبیل میتوان رفت . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
ترجمه مقاله