ترجمه مقاله

کامل عیار

لغت‌نامه دهخدا

کامل عیار. [ م ِ ع ِ ] (ص مرکب ) زر ده دهی . (فرهنگ نظام ).
- نقره ٔ کامل عیار ؛ نقره ٔ خالص . مؤلف تذکرةالملوک آرد: نقره ٔ کامل عیار آن است که از سطح قرص نقره بعد از برآمدن از کوره ٔ قال شاخچه ها به شکل حباب سر میزند، و به همین جهت نقره ٔ خالص را شاخدار میگویند. (تذکرةالملوک چ دبیرسیاقی ص 22).
|| مجازاً هر کس و چیز بی عیب . (فرهنگ نظام ). تمام عیار.(آنندراج ). کامل . بی غل و غش . (آنندراج ) :
رتبه ٔ کامل عیاران از محک ظاهر شود
تن به سنگ کودکان ده دامن صحرا مگیر.

صائب (از آنندراج ).


رجوع به کامل العیار شود.
ترجمه مقاله