کامل عیار کردن
لغتنامه دهخدا
کامل عیار کردن .[ م ِ ع ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خالص گردانیدن . مجازاً، تهذیب کردن . زدودن غل و غش . کامل ساختن :
ترا در بوته ٔ گل بهر آن دادند این مهلت
که سیم ناقص خود را کنی کامل عیار اینجا.
ترا در بوته ٔ گل بهر آن دادند این مهلت
که سیم ناقص خود را کنی کامل عیار اینجا.
صائب .