کاهل قدمی
لغتنامه دهخدا
کاهل قدمی . [ هَِ ق َ دَ ] (حامص مرکب ) سست قدمی . کاهل قدم بودن . عمل کاهل قدم :
نیست راهی که بکاهل قدمی طی نشود
پای خوابیده عصایی است که من میدانم .
نیست راهی که بکاهل قدمی طی نشود
پای خوابیده عصایی است که من میدانم .
میرزا بیدل (از آنندراج ).