ترجمه مقاله

کاهو

لغت‌نامه دهخدا

کاهو. (اِ) کوک . طبری کهوک ،مازندرانی کنونی کهو و کاهیر گیلکی کهو و آن یکی از انواع تیره ٔ کاسنی است . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). نام تره ای است که خورند و به عربی خس گویند. (برهان ). و آن را کوک نیز گویند و بسیار خوردن آن خواب آورد. (آنندراج ). || جنازه عموماً و جنازه ٔ گبران را گویند خصوصاً و آن تابوتی است که مرده را در آن گذارند و بجانب قبر برند. (برهان ) :
ببردند بسیار کاهو و تخت
نهادند بر تخت دیبا و رخت .

فردوسی .


رجوع به کاهو کب شود.
ترجمه مقاله