ترجمه مقاله

کاپول

لغت‌نامه دهخدا

کاپول . (اِخ ) نام قدیم کشورکابل . از جاهائی که از گرشاسب اطلاعی به دست می آید بند اول فرگرد نهم وندیداد است که گوید: «هفتمین کشوری که من اهورمزدا بیافریدم واکرته میباشد اهریمن بدکنش در آنجا خنه ثئیتی پری را که بگرشاسب پیوست بیافرید» واکرته اسم قدیم کشور کابل است . در گزارش پهلوی اوستا این کلمه بکاپول ترجمه گردیده ، اما لفظ خنه ثئیتی بقول بارتولمه ایرانی نیست و نمیدانیم معنی لغوی آن چیست ، فقط اطلاع داریم که یکی از پتیاره های کابلی است که گرشاسب فریفته ٔ او شده بود و در بند 5 از فرگرد 19 وندیداد نیز از او یاد شده است (مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات فارسی تألیف دکتر معین ص 421).
ترجمه مقاله