ترجمه مقاله

کبودجامه شدن

لغت‌نامه دهخدا

کبودجامه شدن . [ ک َ م َ / م ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) جامه ٔ به رنگ کبود پوشیدن . || مجازاً، سوکوار شدن . عزادار شدن :
گیتی سیاه خانه شداز ظلمت وجود
گردون کبودجامه شد از ماتم وفا.

خاقانی .


ترجمه مقاله