ترجمه مقاله

کبکبه

لغت‌نامه دهخدا

کبکبه . [ ک َ ک َ ب َ / ب ِ ] (اِ) صدای پای ستوران و شتران و آدمیان باشد به طریق اجتماع . (برهان ) (آنندراج ). آواز پای ستوران و چارپایان و آدمیان به گروه . (یادداشت مؤلف ). و گویا مأخوذ از کبکبه ٔ عربی است و یا بالعکس . || (در تداول فارسی ) سواران و پیادگان . جمعیت از پیاده و سوار که با امیری روند. (یادداشت مؤلف ). || (در تداول عوام فارسی زبان ) خدم و حشم و اسباب شکوه و بزرگی و شاهی در گاه حرکت . (یادداشت مؤلف ). از کبکبه و دبدبه ، دستگاه و جلال و ثروت و بیا و بروی کسی مراد است . || ازدحام . انبوهی . (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله