ترجمه مقاله

کبیتا

لغت‌نامه دهخدا

کبیتا. [ ک ُ ب َ ] (اِ) حلوایی باشد که از مغز بادام و پسته و گردکان و کنجد و امثال آن پزند. (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). حلوای مغزی . (از برهان ) (از ناظم الاطباء). ناطفه . (از برهان ). ناطف . (از آنندراج ) (از فرهنگ اسدی ). معرب آن قبیطا باشد. (برهان ). قبیط. (تاج العروس ). کبیت . کبیته . قبیته (معرب ). قبیطاء (معرب ). قبیطی (معرب ). قمیطا (معرب ). قبیده (تداول ). غبیته . (از فرهنگ فارسی معین ). کبیتا حلوا جوزی است که مردم بشرویه آن را حلوای مغزی می گویند و از شیره ٔ انگور و گاهی از شکر تنها و یا با شیره ٔ انگور می سازند، بدین صورت که شیره ٔانگور یا شکر در آب حل شده را در دیگ چدنی می ریزند و با آتش کم بجوش می آورند، و چوبک کوفته و سفیده ٔ تخم مرغ را با شاخه خرما آنقدر می زنند تا بصورت کف درآید و بتدریج در دیگ چدنی و روی شیره ٔ جوش آمده می افشانند و با چمچه ٔ چوبین آن قدر بهم می زنند و باصطلاح معمولی ورز می دهند که سفید شود و به قوام آید. آنگاه به سر قاشق پاره ای بر می دارند و در هوای سرد نگاه می دارند و سر انگشت بر آن می زنند، اگر ریزریز شد؛ علامت آن است که به قوام آمده و رسیده است وگرنه باز بهم میزنند تا شکننده شود و پس از آن حلوا را در سینی می ریزند و قرصهایی از آن می سازند و گاه با کنجد و مغز بادام و جوز و پسته مخلوط می کنند، و مردم طبس و بشرویه آن قسم را که از شیره ٔ انگور تنهاست «حلوا مغزی » می نامند و قسمی را که با شکر آمیخته است «حلوا تق تقو» میگویند و زمخشری قبیطی را به «پرکینج سپید» و «برگنج » تفسیر کرده است و عموم لغویین آن را معادل «ناطف »گرفته اند، و مؤلف بحرالجواهر طرز ساختن ناطف را بیان کرده است و گفته ٔ او موافق است با آنچه در پختن حلوای مغزی معمول است . (فروزانفر، تعلیقات معارف بهأولد ص 273). مرحوم قزوینی در یادداشتها (ج 7: ص 191)کبیتا و قبیطی و ناطف را همان حلوای مغزی دانسته است . (فرهنگ فارسی معین ). || بعضی گویند نانی است که از شکر و کنجد پزند. (برهان ). یک نوع نانی که از شکر و کنجد سازند. (ناظم الاطباء) :
ور همه ریدکان نرینه شوند
تو کبیتای کنجدین منی .

طیان مرغزی .


ترجمه مقاله