ترجمه مقاله

کتابی

لغت‌نامه دهخدا

کتابی . [ ک ِ ] (ص نسبی ) منسوب به کتاب . از کتاب . (یادداشت مؤلف ). || همانند کتاب . غیرقطور. شکم برنیامده . میان باریک .
- کتابی ایستادن ؛ همانند کتاب تنگ هم قرار گرفتن چنانکه برآمدگی و قطر پیدا نکند.
|| (اِ) قسمی ظرف شیشه ٔ شبیه به بغلی که شکم آن برآمده نیست . قسمی ظرف شیشه ٔ چهارضلعی دراز. قسمی شیشه ٔ شراب شبیه به کتاب . (یادداشت مؤلف ) :
زاهد به کتابی و کتاب من و تو
سنگ است و صراحی انتساب من و تو
تو مرده ٔ کوثری و من زنده ٔ می
مشکل که بیک جو رود آب من و تو.

خیام .


ترجمه مقاله