ترجمه مقاله

کتع

لغت‌نامه دهخدا

کتع. [ ک ُ ت َ ] (ع ص ) مرد سبک و چست در کار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجل کتع؛ مرد آماده در کار خود. (از اقرب الموارد). || مرد ترنجیده و منقبض از کار. ضد است . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ترنجیده و منقبض در کار. (ناظم الاطباء). || مرد رسا و نیک ماهر. || عارف راه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || بچه ٔ روباه یا زبون ترین آن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || مرد ناکس . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). لئیم . ذلیل . (اقرب الموارد). خوار و رسوا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (اِ) گرگ . (منتهی الارب ). و این لغت یمانی است . (از اقرب الموارد). ج ، کِتعان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله