کتم کردن
لغتنامه دهخدا
کتم کردن . [ ک َ ک َ ] (مص مرکب ) پوشیدن راز. (ناظم الاطباء). مکتوم کردن . کتمان کردن . تلبیس کردن . ملتبس کردن . استکتام . (یادداشت مؤلف ).
- کتم شهادت کردن ؛ امتناع از گواهی دادن . (ناظم الاطباء).
- کتم شهادت کردن ؛ امتناع از گواهی دادن . (ناظم الاطباء).