کجواج
لغتنامه دهخدا
کجواج . [ ک َج ْ ] (ص مرکب ) بمعنی کج و نگون ، مرکب است از کلمه ٔ کج و لفظ واج که مبدل باز است بمعنی نگون . (غیاث اللغات ). ظاهراً مرکّب است از کج و واج مبدل باز و برین تقدیربمعنی کج و معکوس باشد. (آنندراج ). کج و معوج . (ناظم الاطباء). کج و کوله . (یادداشت مؤلف ) :
دهد سطر کجواج او در کتاب
نشان از سیه مار پر پیچ و تاب .
از فلک مشکل ِ امّید کسی حل نشود
چرخ چون راست کند کار به این کجواجی .
رخ کجواج و طاق ابروشان
روی ابلیس و قبله ٔ سکسار.
|| مغیر کجباز است بمعنی دغل و ناراست . (آنندراج ). ناراست . نادرست . (ناظم الاطباء).
دهد سطر کجواج او در کتاب
نشان از سیه مار پر پیچ و تاب .
ملاطغرا (از آنندراج ).
از فلک مشکل ِ امّید کسی حل نشود
چرخ چون راست کند کار به این کجواجی .
محمدسعید اشرف (از آنندراج ).
رخ کجواج و طاق ابروشان
روی ابلیس و قبله ٔ سکسار.
حکیم زلالی (از آنندراج ).
|| مغیر کجباز است بمعنی دغل و ناراست . (آنندراج ). ناراست . نادرست . (ناظم الاطباء).