کج بصیرت
لغتنامه دهخدا
کج بصیرت . [ ک َ ب َ رَ] (ص مرکب ) آنکه از راه بصیرت حقیقی منحرف باشد. کج معامله و بدمعامله . (فرهنگ فارسی معین ) :
ندارد حاصلی با کج بصیرت دوستی کردن
کسی را یک جهت با خویشتن احول نمی بیند.
|| احول و کج بین . || حسود و رشکین . (ناظم الاطباء).
ندارد حاصلی با کج بصیرت دوستی کردن
کسی را یک جهت با خویشتن احول نمی بیند.
محسن تأثیر (از آنندراج ).
|| احول و کج بین . || حسود و رشکین . (ناظم الاطباء).