ترجمه مقاله

کج قلم

لغت‌نامه دهخدا

کج قلم . [ ک َق َ ل َ] (ص مرکب ) که قلم کج دارد. که قلم بر استقامت و راستی ندارد. که بر غیر استقامت قلم راند :
مژگان تو از کج قلمی دست ندارد
هر چند ز خط حسن تو در پای حساب است .

صائب (از آنندراج ).


رهزن ازراه محال است نهد پای به راه
طینت کج قلمان راست به مسطر نشود.

صائب (از آنندراج ).


ترجمه مقاله