ترجمه مقاله

کج نهادن

لغت‌نامه دهخدا

کج نهادن . [ ک َ ن ِ / ن ِ دَ] (مص مرکب ) ناراست نهادن . قرار دادن نه بر راستی . مقابل راست نهادن . مقابل راست و مستقیم قرار دادن .
- کله کج نهادن ؛ کلاه یکبری بر سر نهادن . قرار دادن کلاه یک بری فراز سر و آن نشانه ای باشد از کبر و گردنکشی :
نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست
کلاه داری و آیین سروری داند.

حافظ.


ترجمه مقاله