ترجمه مقاله

کدبانویی

لغت‌نامه دهخدا

کدبانویی . [ ک َ ] (حامص مرکب ) عمل کدبانو. فراهم کردگی سامان خانه بطور شایسته و خوش سلیقگی . (ناظم الاطباء). || صرفه جویی . (یادداشت مؤلف ) :
مرد اگر یک قراضه کار کند
زن به کدبانویی چهار کند.

امیرخسرو دهلوی .


|| بزرگی در خانه و سرای . (یادداشت مؤلف ) :
گلشن گلخن شود چون به ستیزه کنند
در یک خانه دو تن دعوی کدبانویی .

سنائی .


زنان داشتی رای زن در سرای
به کدبانویی فارغ از کدخدای .

نظامی .


ترجمه مقاله