ترجمه مقاله

کراض

لغت‌نامه دهخدا

کراض . [ ک ِ ] (ع مص ) زادن ناقه پیش از مدت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || کریض ساختن و بیرون انداختن شتر ماده آب گشن را از رحم و الفعل من ضرب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). کریض ساختن . (از اقرب الموارد). رجوع به کریض شود.
ترجمه مقاله