ترجمه مقاله

کرخی

لغت‌نامه دهخدا

کرخی . [ ک َ ] (اِخ ) معروف بن فیروز یا فیروزان بغدادی کرخی ، مکنی به ابومحفوظ، از مشاهیر عرفاست . پدر و مادرش نصرانی مذهب بودند. معروف است در هفت سالگی برحسب ارشاد حضرت رضا (ع ) اسلام آورد. سپس نزد داود طائی رفت و به ریاضت پرداخت سلسله ای از عرفای صوفیه سند طریقتی خویش را بدو و بواسطه ٔ او به حضرت رضا (ع ) رسانده اند، هرچند بعضی در این اسناد تردیدکرده اند. فِرَقی که سند آنان به معروف می رسد، معروفیه شهرت دارند، از آنجمله اند: نعمت اللهی و نوربخشی ونقش بندی و سقطیان و جنیدیان . ابن خلکان اخبار و محاسن او را خارج از اندازه دانسته است . وی در دوم یا هشتم محرم سال 200 یا 202 یا 206 هَ . ق . در بغداد درگذشت . (از ریحانة الادب ج 3 صص 356-357). مؤلف تذکرة الاولیاء نویسد: او را کلماتی است عالی از آنجمله است : گفت علامت جوانمردی سه چیز است : یکی وفای بی خلاف ، دوم ستایش بی خود، سوم عطائی بی سؤال . و گفت : چون حق تعالی به بنده خیری خواهد داد در عمل خیر بر وی بگشاید و در سخن بر وی ببندد و سخن گفتن مرد در چیزی که به کار نیاید علامت خذلان است و چون به کسی شری خواهد برعکس این بود. و گفت التماسی که کنی از آنجا کن که جمله درمانها نزدیک اوست و بدانک هرچه به تو فرومی آید، رنجی یا بلایی یا فاقه ای یقین می دان که فرج یافتن از آن در نهان داشتن است . (از تذکرة الاولیاء چ اروپا ص 272). رجوع به تذکرةالاولیاء و دیگر کتب تراجم شود.
ترجمه مقاله