ترجمه مقاله

کردار کردن

لغت‌نامه دهخدا

کردار کردن . [ ک ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خوی نیک نشان دادن . با اخلاق خوش رفتار کردن . (فرهنگ فارسی معین ) :
کردار همی کردی تا دل به تو دادم
چون دل بشد از دست ببستی در کردار.

فرخی (از آنندراج ).


ترجمه مقاله