ترجمه مقاله

کردمة

لغت‌نامه دهخدا

کردمة. [ ک َ دَ م َ ] (ع مص ) کوتاهانه یا بر یک پهلو دویدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کوتاهانه دویدن و یا بر یک پهلو دویدن . (ناظم الاطباء). و در نزد کسایی کردمة و کردحة بمعنی دویدن حماربر یک پهلو است . (از اقرب الموارد). || فراهم آوردن قوم را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).آماده و مهیا نمودن و تجهیز کردن . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله