ترجمه مقاله

کردناج

لغت‌نامه دهخدا

کردناج . [ ک َ ] (معرب ، اِ) کردناک . (بحر الجواهر). برخی از پزشکان گفته اند گوشتی است که بر آتش گردانده شود بر بابزنی تا پخته گردد.سدیدی گوید: گوشت جوجه ٔ ماکیان است که پخته شود، پس بر آتش کباب گردد و همچنین است گوشت شتر و پرندگان .(از بحر الجواهر). کباب . جوجه کباب . (یادداشت مؤلف ). گردنا. رجوع به گردنا، گردناج و مادّه ٔ بعد شود.
ترجمه مقاله