ترجمه مقاله

کردوسة

لغت‌نامه دهخدا

کردوسة. [ ک ُ س َ ] (ع اِ) گله ٔ بزرگ از اسبان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || عضو. اندام . (ناظم الاطباء). رجوع به کردوس شود. || هر استخوان دوگانه ٔ بند اندام چون دو کتف و دو زانو و جزآن . ج ، کُردوس . (منتهی الارب ). هر استخوان دوگانه که در مفصل بهم متصل شوند. (از اقرب الموارد). هر دو استخوانی که در جای جدایی یعنی بند بیکدیگر رسند. (ازشرح قاموس ). || هر استخوان آکنده گوشت . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ، کَرادیس ، (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) کَرادِس . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله