کرش
لغتنامه دهخدا
کرش . [ ک ُ رُ ] (اِ) ریسمانی را گویند که از موی بافته باشند. (برهان ) (آنندراج ) (از فرهنگ جهانگیری ) :
هرکه با دولت تو کرده کرش
کرده در گردنش زمانه کرش .
هرکه با دولت تو کرده کرش
کرده در گردنش زمانه کرش .
پوربهای جامی (از آنندراج ).