ترجمه مقاله

کرنه

لغت‌نامه دهخدا

کرنه . [ ک ِ ن َ / ن ِ ] (اِ) خاری است که آن را اشترخار گویند و بعضی گویند ماری است که آن را اشترخار خوانند. (برهان ) (آنندراج ). گیاه اشترخار. (ناظم الاطباء). گرنه . || کنه را نیز گفته اند و آن جانوری است که بر بدن خر و شتر و گاو چسبد و خون خورد. (برهان ) (آنندراج ). اشترخوار. شترخوار. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). رجوع به اشترخوار و کنه شود.
ترجمه مقاله