ترجمه مقاله

کرنگ

لغت‌نامه دهخدا

کرنگ . [ ک ُ رُ ] (اِ) کرند. لیف جولاهگان . (ناظم الاطباء). کرنده . کرنگه . || عروس را گویند. (فرهنگ جهانگیری ).
ترجمه مقاله