ترجمه مقاله

کروی

لغت‌نامه دهخدا

کروی . [ ک ُ رَ وی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به کره . گردو مانند کره . (ناظم الاطباء). چون کره . به شکل کره . گرد. مدور. گوی گونه . (یادداشت مؤلف ). کُری ّ، یعنی منسوب به کرة. (از اقرب الموارد). رجوع به کره شود.
ترجمه مقاله