ترجمه مقاله

کرچ

لغت‌نامه دهخدا

کرچ . [ ک َ ] (اِ) گوی گریبان . کَرج . (برهان ). || شکاف گریبان پیراهن و کرته . کَرج . (برهان ) :
بخندد دل ز کرچش زآنکه کرچش
بصورت چون مه نو می نماید.

رضی الدین نیشابوری .


رجوع به کَرج شود.
ترجمه مقاله