ترجمه مقاله

کرکرة

لغت‌نامه دهخدا

کرکرة. [ ک َ ک َ رَ ] (ع مص ) بارها برگردانیدن کسی را و چندین بار عود دادن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || کوفتن دانه را و شکستن آن را و پاک کردن . || خندیدن .(ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || برگردانیدن باد ابر را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و گفته اند: کرکر فلان ؛ ای ضحک و انهزم . (از اقرب الموارد). || قرقره کردن در خنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || بانگ کردن ماکیان را. || فراهم آوردن چیزی را. (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || دور کردن . (منتهی الارب ). دور کردن و رد کردن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بند نمودن . (منتهی الارب ). حبس نمودن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بند کردن . (ناظم الاطباء). || گردانیدن آسیا را. (ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). آسیا گردانیدن . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله