ترجمه مقاله

کری

لغت‌نامه دهخدا

کری . [ ک َ ](حامص ) علتی است معروف در گوش . (برهان ). ناشنوائی وعلتی که در گوش بهم رسد و شخص کر و ناشنوا گردد. (ناظم الاطباء). سنگینی گوش . صمم . (ترجمان القرآن ) (منتهی الارب ). طَرشة. طرش . (ناظم الاطباء). || (اِ) پرده ٔ سفیدی را نیز گویند که عنکبوت بجهت تخم کردن و بچه برآوردن می سازد. (برهان ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله