ترجمه مقاله

کزم

لغت‌نامه دهخدا

کزم . [ ک َ ] (ع مص ) به دندان پیشین شکستن و برآوردن اندرون چیزی بود برای خوردن . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). شکستن با دندان پیشین و استخراج آنچه در اندرون چیزی است برای خوردن ، یقال : العیر یکزم من الحدجة. (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله