ترجمه مقاله

کزم

لغت‌نامه دهخدا

کزم . [ ک َ زَ ] (ع اِمص ) زفتی و بخل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بخل . (اقرب الموارد). || شدت اکل . (ازاقرب الموارد). نوعی از سخت خوردگی . اسم است کزم را و فی الحدیث : کان النبی صلی اﷲ علیه و آله و سلم یتعوذمن القزم و الکزم ، ای البخل او شدة الاکل . (منتهی الارب ). سخت خوردن و شدت اکل . (ناظم الاطباء). || کوتاهی بینی و انگشتان . || کوتاهی و ستبری لب است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). اسبی که لب وی کوتاه بود. (تاج المصادر).
ترجمه مقاله