ترجمه مقاله

کز

لغت‌نامه دهخدا

کز. [ ک َزز ] (ع ص ) مرد تند. ج ، کُزّ. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). خشک منقبض . (از اقرب الموارد).
- جمل کز ؛ سخت شدید. (از اقرب الموارد).
- ذهب کز ؛ زر سخت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
- رجل کزالیدین ؛ مرد زفت و بخیل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ذوکز یعنی صاحب بخل . (از اقرب الموارد). مرد بخیل ید. (مهذب الاسماء).
- وجه کز ؛ روی زشت و ترش . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). قبیح . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله