ترجمه مقاله

کشتی سوار

لغت‌نامه دهخدا

کشتی سوار. [ ک َ / ک ِ س َ ] (ص مرکب ) آنکه در کشتی نشسته و در دریا مسافرت می کند. (ناظم الاطباء) :
بزور عقل نتوان شد حریف عشق بی پروا
عنان در قبضه ٔ دریا بود کشتی سواران را.

ناصر علی (از آنندراج ).


ترجمه مقاله