ترجمه مقاله

کشت و زاد

لغت‌نامه دهخدا

کشت و زاد. [ ک ِ ت ُ ] (ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) کاشتن وزادن . نطفه و تخم افکندن و نتاج آوردن :
مرا کشت و زادیست در طینت دل
که حاجت به حوا و آدم ندارم .

خاقانی .


کشت و زاد از پی بیشی غلامانش کنند
چار مادرکه در این نه پدر آمیخته اند.

خاقانی .


ترجمه مقاله