ترجمه مقاله

کشت

لغت‌نامه دهخدا

کشت . [ ک َ ] (ص ) هرچیز بسیار خشک و شکننده و زشت و بدترکیب و بدشکل . || (اِ) یک نوع علف سرخ رنگ که بر روی زمین گسترده شده و می پیچد. || نمک . || (ص ) نمکین . (ناظم الاطباء). || (اِمص ) محو. حک . (انجمن آرا) :
ما نقش دیگران ز ورق می کنیم کشت .

اوحدی (از انجمن آرا).



ترجمه مقاله