ترجمه مقاله

کشح

لغت‌نامه دهخدا

کشح . [ ک َ ] (ع مص ) دشمنی نمودن و در دل دشمنی داشتن . || پراکنده کردن گروه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || کشحت الدابة؛ دنب رامیان هردو پای درآورد. || روفتن خانه را.(منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || متفرق و پراکنده گشتن قوم از آب ، کشح القوم عن الماء. (از منتهی الارب ). || داغ کردن با آتش شتر رادر موضع کشح . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ).
ترجمه مقاله