ترجمه مقاله

کشمکش

لغت‌نامه دهخدا

کشمکش . [ ک ُ م َ ک ُ ] (اِ مرکب ) ترس . بیم خوف . || بانگ غازیان در میدان جنگ که فریاد می کنند: بکش و مکش . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله